هنگامی که انوشیروان خواست ایوان کاخ مدائن را بسازد ،دستور داد زمین های اطراف آن را خریداری کنند, زمین های اطراف از صاحبانش خریداری شد مگر پیرزنی که امتناع ورزید و گفت :
من همسایگی شاهنشاه انوشیروان را به تمام عالم نمی فروشم .
انوشیروان سخن او را پسندید و گفت :
خانه پیرزن در جای خودش باقی باشد و آنگاه ساختمان او را محکم و با دوام کرد. ایوان را محیط بر آن ساخت. اهل آن نواحی آنجا را خانه پیرزن نامیدند .
گویند هر روز دود از آشپزخانه پیرزن بر دیوارهای کنده کاری شده زیبای عمارت می نشست و هر صبح و عصر گاوش از روی فرش های ایوان گذر می کرد . غلامان شکایت به شاهنشاه بردند؛ اما وی گفت هر چه خراب شد دوباره از نو تعمیر کنید .
گویند قیصر روم سفیری به ایران فرستاد و وقتی سفیر به مدائن آمد، از عظمت و زیبایی آن بنا در شگفت شد . در گوشه ایوان یک نقص و کجی توجه او را جلب کرد، پرسید :
آن قسمت چرا درست نشده است ؟
گفتند این محل خانه پیرزنی است که مایل به فروش نشد و پادشاه هم او را مجبور نکرد .
سفیر گفت :
این چنین کجی و نقص که از عدل و دادگری به هم رسد، بهتر از آراستگی و درستی است که از روی ظلم و جور پیدا شود...
آیا این تمثیل نمادی از تبلور حقوق شهروندی در قالب احترام به حق مالکیت شهروندان نیست؟!